مقالات و مطالب آموزشی

نمادگرایی در زیبایی شناسی فرش ایرانی

نمادگرایی در فرش ایرانی

نماد و نمادگرایی در فرش جزء لاینفک این هنر اصیل ایرانی است؛ در واقع هنر ایران، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، مشحون از تأثيرات نمادها است و نمادگرایی از ویژگی‌های آن محسوب می شود.

همچنین ضمن بررسی مفاهیم فرش و هنر، مشخص می‌شود که فرش از جمله هنرهای کاربردی یا به عبارت بهتر چند وجهی است که در کارکردهای گوناگون خود از نمادگرایی نیز بهره گیری نموده است؛ تاریخ فرش ایران و به ویژه تاریخ طراحی آن نیز  گویای این مطلب است.

طراحان فرش ایران در هر زمان تحت تأثیر دین و آیین خویش و فرهنگ بومی به استفاده از نقوش نمادین در فرش پرداخته و به این وسیله ضمن توجه به ظواهر و تناسب و اندازه و قواعد شکلی طرح، به غنی سازی مضمون و محتوای طرح‌ها بر اساس مضامین فرهنگی یا عرفانی پرداخته و اصول زیباشناسی ایرانی و اسلامی را پاس داشته و میدارند.

طبق نظر مؤلف کتاب «تاریخچه گلیم» چنانکه قبلاً هم مطرح گردید، از قرن هشتم میلادی در سرزمینهای گلیم بافان، نوعی نگرش واحد در خلاقیت هنری و فنی پدید آمده که از پذیرفتن دینی واحد در میان مسلمین، چه شیعه و چه سنی، نشأت گرفته است؛ اسلام، مسیحیت و بودیسم ادیان اصلی کشورهای بافنده است؛ تا بدانجا که نمادهای مربوط به این ادیان عمیقاً در افکار خلاق بافندگان راه یافته است (هال و لوچیک).

البته در طراحی فرش، همچون هنر معماری پس از اسلام، گونه ای نمادگرایی اسلامی، جوشان و لبریز است که گویا ریشه در عرفان دارد.

همچنین در طراحی فرش ارزش‌های زیباشناختی در قالب طرح و نگاره ها، با ویژگی هنر تزیینی ناب مشاهده میگردد.

در طراحی قالی ایران، هنر انتزاعی جایگاه ویژه ای دارد. این امر از زمانی که تصویر انسان در دوران اسلامی در طراحی فرش منسوخ گردیده، بیشتر جلوه کرد.

بورکهارت در مورد اسلیمی و پیچ و تاب عرفانی آنها بر این باور است که دو نوع خاص طرح اسلیمی وجود دارد: اولی از به هم بافته شدن و در هم پیچیدن تعداد کثیری ستاره هندسی تشکیل شده است که شعاع‌هایشان به هم می‌پیوندد و نقش بغرنج و بی انتهایی را پدید می آورد.

طرح اسلیمی فرش

این طرح نماد شگفت انگیزی از مرتبه ای از تفكر و مراقبه است که طی آن، آدمی، وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را در می یابد.

نوع دیگر که عموماً عنوان طرح اسلیمی به آن اطلاق می شود، از آرایه های گیاهی تشکیل شده و صرفاً از قواعد توازن (ریتم) تبعیت می کند. طرح اسلیمی منطقی و موزون، ریاضی گونه و آهنگین است و این ویژگی‌ها در برابر روح اسلام که طالب موازنه میان عقل و عشق است، بسیار حائز اهمیت می‌باشد.

ویژگی بارز اسلیمی‌های گیاهی همان نمایش حرکت و زایش است که در بطن طبیعت، خواه گیاهی و یا حیوانی دیده می‌شود.

حرکت‌های موجدار اسلیمی و استقرار آن بر مبنا و اصول پویاگرایی و رعایت قوانین نیروی جنبشی (مکانیک) به نحوی که هر شاخه کوچک از شاخه بزرگ بر می خیزد و هر حرکتی از نقطه ای حجیم و هسته گونه ریشه میگیرد، تماماً نشانه های برتری آن نسبت به طرح های هندسی محض است؛ ضمن آنکه اسلیمی های گیاهی را می‌توان پرده دوم مراحل گذر از فردیت دانست.

نقاش فرش نیز اسلیمی خود را پیچانده و به حرکت‌های مارپیچی واداشته، حرکتی که با قانون طبیعت مطابق ندارد و قابل تشبیه به هیچ گیاه یا سبزینه ای نیست.

طرح اسلیمی در واقع حکایت از سیر هدفمند دارد که بر هر وجود مترتب است، راه آن یکی است و تنها در یک نقطه گردش کامل و صحیح بوده و در بقیه موارد انحراف است.

باید طراوش داشته باشی تا از لطافت برخوردار باشی و زایش را موجب گردی؛ به دورترها می رود، به فضا، به اعماق، به نقطه ای که هاله ای از آن را امروز می بینی و آنجا نقطه آغاز دیگری است.

نقاش اسلیمی را در چارچوبی قرار میدهد که دریچه ای از این جهان به آن وادی ایمن باشد.

در طراحی فرش، اسلیمی‌ها در تبیین مفهوم عرفانی از کثرت به وحدت و شکل گیری شمسه، نقش اساسی دارند؛ هم اسلیمی های نوع اول که از ستاره‌های هندسی تشکیل می‌شوند و هم اسلیمی‌های گیاهی که با پیچش خاص خود همه حرکت‌ها و جهت‌ها را به راه واحد و نقطه وحدت بخش که نماد عالی توحید است، سوق می دهند.

که چه نیکو سروده است حکیم سنایی:

عرش تا فرش جزء مبدع توست

عقل با روح پیک مسرع توست

هر کجا عارفی است در همه فرش

هست چون فرش زیر نعلش عرش

این مبنای طراحی، اصولی را برای آفرینش گروه فرش هایی بدون تصاویر جانداران و مبتنی بر ترنجی از شمسه و زمینها‌ی مملو از آرایه‌های اسلیمی و نگاره‌های متنوع فراهم آورد که نفیس ترین آن‌ها را می توان در دوره اول صفویان مشاهده کرد.

برخی از این فرش‌ها دارای لچک‌هایی از ربع شمسه هستند و برخی در متن نقش قندیل دارند که خود «مشکات» است و نماد نور الهی.

نمونه کامل موارد فوق فرش معروف به شیخ صفی و یا مقصود کاشانی است که در رنگ آمیزی آن نیز عرفان اسلامی جوشان است. زمینه فرش آبی تیره یا سرمه ای است. آبی نشانه حکمت است و نیز آبی رنگ آسمان است؛ پلی است بین این جهان و جهان دیگر و رنگی ابدی و ازلی است. آبی درونگرا است و دارای قدرتی است که در نهایت عظمت خود به تاریکی می گراید و روان ما را با امواج ایمان به مسافات بی انتهایی روح سوق می دهد؛ آبی برای ما به مفهوم ایمان و برای چینی ها نماد فناناپذیری است و همیشه به قلمرو عالم بالا اشاره دارد.

فرش شیخ صفی الدین اردبیلی

سایر رنگ بندی‌های این فرش نیز به گونه ای است که در مجموع هماهنگی و توازن خاصی را به فرش بخشیده است؛ این فرش با ترنج شمسه مانند و اسلیمی ها، مجموعه ای با عظمت و مشحون از مضامین عالی عرفانی ساخته است.

تيتوس بورکهارت به خوبی تأثیر تحول فرهنگی در هنرهایی همچون هنر فرش را در ایران و سایر سرزمین‌های مسلمانان توصیف می نماید.

او معتقد است که در دوره اسلامی در طراحی فرش ایران گونه ای سمبولیزم اسلامی با ریشه‌های عرفانی جوشان و لبریز می شود؛ ارزش‌های زیبایی شناختی در قالب طرح و نگاره ها با ویژگی هنر تزیینی ناب مشاهده می گردد.

هنر انتزاعی در طراحی قالی جایگاه ویژه ای پیدا می‌کند؛ جای نقش انسان را نگاره های اسلیمی و گیاهی و هندسی و انتزاعی دیگر در بر می گیرد. این مبنای طراحی، اصولی را برای آفرینش فرشهای بدون تصویر جانداران و مبتنی بر ترنجی از شمسه و زمینه ای مملو از نقش‌مایه های اسلیمی و نگاره های متنوع نمود که نفیس ترین آنها را در دوره اول صفویان میتوان مشاهده کرد.

برخی از این فرش‌ها دارای لچک‌هایی از ربع شمسه هستند و برخی در متن حاوی نقش قندیل اند که خود اشاره به نور فیاض الهی دارد؛ نمونه عالی آن فرش شیخ صفی است. طرح این فرش، بیش از چهارصد سال است که به نحوی الهام بخش طراحان فرش است.

ترنج مرکزی در اغلب فرش‌های ایران و کشورهای اسلامی جزء اصلی ساختار طراحی فرش است و در متن، در طرح‌های گردان اسلیمی ها و ختایی ها به نحو موزون و معنا داری شمسه یا ترنج مرکزی را احاطه کرده اند.

پس از متن، حاشیه های متقارن چهار بعد فرش را دور میزنند در مجموعه طرح مفهوم عرفانی «از کثرت به وحدت» و «از وحدت به کثرت» به خوبی نمایش خود را در قالب نگاره ها و نقش‌های نمادین نشان می دهند.

نقطه وحدت، مرکزیت شمسه یا ترنج است و شاخه ها و اسلیمی ها و ختایی‌ها که به تدریج از این نقطه دور و دورتر می‌شوند حکایت از کثرت و تعدد در مقابل وحدانیت و توحید می‌نمایند که اگر حرکت از سمت آن‌ها به سوی شمسه و نقطه محور و مرکزی باشد، توحید گرایی را می رساند.

در مقاله قبل از نمادگرایی در هنر ایران سخن گفتیم و در این مقاله از نمادگرایی در فرش؛ شایان ذکر است این مقالات برگرفته از تلاش‌ها و تحقیقات دکتر امیرحسین چیت‌سازیان می‌باشد.

شما عزیزان می‌توانید مطالب و مقالات فرش و قالی بافی را در وبسایت لم آرت مطالعه کرده و با تاریخ قالی‌بافی و سایر مطالب علمی و دانستنی این هنر آشنا شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.