گفتیم که مناره و درخت سرو، گاه در کنار هم و به مرور جای یکدیگر بر روی قالی های ایرانی نقش بستند؛ در این مطلب به شباهتهای مناره با درخت سرو و علت جانشینی این دو بر روی قالی های ایرانی به خصوص بعد از اسلام، سخن خواهیم گفت.
در روابط جانشینی دالها به جای مفاهیم، ضمن نظر داشتن به معانی صریح توجه به دلالتهای ضمنی و معانی استعاری را باید مهمترین کنش قاعده جانشینی دانست.
در سیر دلالتی استعاره، که اساساً بر پایه مشابهت میان دو پدیده تبیین میشود، دالها با اصل و آغازی دور و جدا از هم به هم نزدیک میشوند؛ فراگردی که در آن جنبه هایی از یک شی به شی دیگر فرابرده یا منتقل و به نحوی که از شیء دوم به گونه ای سخن گفته می شود که گویی شیء اول است.
در ادامه، موارد مشابهت میان عنصر مناره در مساجد و درخت سرو در قالی های محرابی مقایسه شده است.
پیوند با نور
برترین مرتبه حقیقت نوری است که هستی قائم به آن است. سهروردی نیز اصل عقیده حکمای باستان را اصالت نور میداند. پس از اسلام نیز اشتراک مفهوم نور در آیات قرآنی با بینش مزدایی و مانوی ایران باستان و اثبات آن توسط فلاسفه بزرگی چون سهروردی و دیگران سبب شد حضور پایدار عنصر نور در هنر و بینش ایران تداوم یابد.
تجسم نور در هنرهای سنتی ایران به صور مختلف از جمله به صورت نقش مثل درخت سرو و شمسه در نگارگری، قالیبافی، معماری و… ظاهر شده است.
سرو در آیین زرتشت مظهر ایزد مهر است؛ از این رو با خورشید نیز مناسبت مییابد. در اساطیر کهن باستان هم آمده است: درخت سرو وقف خورشید است و به همین علت در بالای نماد سرو در بناهای قدیمی نماد خورشید قرار دارد.
این تفکر را در اسلام به نام درخت طوبی میتوان مشاهده کرد، درخت طوبی از نظر سهروردی سمبل یا مظهر خورشید معنوی ملکوت یا بهشت است؛ در فرهنگ اسلامی درخت همچون درخت زیتون مظهر نور الهی است که زمین را منور می سازد.
نقش درخت در تزیینات معماری اسلامی بیشتر به صورت درخت سرو طراحی میشود. از جمله تفاسیری که برای درخت سرو وجود دارد میتوان به مظهر رازآمیز شعله آتش آتشکده های زرتشتی و… اشاره کرد.
وجه تسمیه مناره نیز به معنای جای نور در بلندی و مکان برافروختن چراغ و اصطلاح مناره یا منار، بنابر معانی ریشه اش «فروزشگاه نار» یا «تابشگاه نور» است.
بدین ترتیب کلمه منار که از «نار» و «نور» برگرفته شده است، معنای روشنایی را تداعی میکند که در آن نه فقط معنای فیزیکی بلکه معنای معنوی نور متجلی می شود. از این ارتباط با روشنایی به عنوان پایه ای برای تفسیر نمادین مناره به عنوان تجلی نور الهی و یا تصویر درخشش معنوی نیز استفاده شده است.
گفتنی است که به اعتقاد مانی، در مدارج تکامل روح، نفوس از خورشید به آسمان با ستونی از نور فاخر و با شکوه میپیوندند و در این سیر، خورشید به عنوان نمادی از منزلگاهی برای تزکیه به شمار میرود.
پیوند میان زمین و آسمان
درخت به واسطه ریشه فرو رفته در زمین و شاخه های بالا رفته در آسمان به عنوان نماد ارتباطی میان زمین و آسمان ها شناخته شده است.
انسان در سسیر نمادپردازی خویش به تدریج توجهش از زمین به آسمانها و افلاک معطوف شده و اسطورهها و نمادهای گوناگونی برای این مظاهر طبیعت آفریده است.
درخت از کهنترین نمادهای بشری و ترکیب آسمان و زمین و آب است؛
همچنین بسیاری از اقوام باستانی، درخت را به عنوان جایگاه خدا می پرستیدند در نتیجه درخت از دیرباز به جهت پیوند میان زمین و آسمان تقدیس میشده و ایرانیان نیز درخت سرو را نماد پیوند زمین و آسمان میدانستند.
آنها به این باور داشتند که زردشت این درخت را از بهشت آورده و در آتشکده کاشته است.
در قرآن کریم بارها از درخت با تعاریف گوناگونی یاد شده است. گاه کلمه طیبه را به درختی مثال زده است که اصل ساق آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان رفعت و سعادت بر شده باشد.
سمت اصلی درخت به سوی بالاست آن سان که می توان نوعی بالاروندگی متواضعانه را در آن احساس کرد.
در هنرهای تجسمی ایران با استفاده از نقش درخت سرو، مثلث، دایره و شمسه (که از موتیفهای اصیل ایرانی است) سعی بر این است که با ایجاد کشش بصری به سمت بالا به معبود و خالق اشاره شود.
در فرهنگ اسلامی گستره حرکت انسان از فرش تا عرش است. انسان از فرش چشم به جهان میگشاید و از آن در نهایت و کمال فرآیند حیات خود به عرش پر میکشد و همه متون شیعی نیز به دنیای بالا و بهشت به گونه ای که گویی سرزمین رویاهاست، ارجاع می دهند.
مناره نیز با ارتفاع بلند خود که به سوی آسمان برافراشته شده نظر را به سمت آسمان می کشاند و اشاره به هدایتی است آسمانی با نمادی زمینی.
پوپ در این باره می نویسد: وظیفه دایمی فن معماری هم از نظر مادی هم از دید سمبلیک ایجاد ارتباط میان جهان مادی و عالم معنی بود تا با برافراشتن بناهای بلند میان دو جهان پلی بر پا سازد در دوره های بعد، طاق آسمان با احداث گنبدهای با شکوه مورد اقتباس قرار گرفت… نیایش مؤثر نیازمند جایگاهی بلند بود تا زمین را پشت سر گذارده تا آنجا که ممکن است با نیروهای آسمانی پیوند یابد.
مناره نیز با ارتفاعی بلندتر از گنبد، نگاه را متوجه بالا می سازد و پیوندی میان زمین و آسمان ایجاد می کند. مناره نیز با ارتفاع بلند خود نظر را به بالا می کشاند و عظمت را القاء میکند.
مناره، در حد مثال، خود نمایشگر محور هستی آدمی است، نمایشگر آن ساحت اعتلایی و طولی است که به وجود مادی آدمی عمق یا ارتفاعی معنوی می افزاید که در غیر این صورت آدمی دو بعدی می نمود.
از جنبه ظاهری نمایندۀ آدمی است صورتی متعین که میان مخلوقات تنها او در عالم عمود بر پا می ایستد. از جنبه باطنی یادآور روح آدمی است که حسرت بازگشت به خاستگاه ازلی اش را دارد.
شایان ذکر است این مطلب از مقاله «نشانه شناسی قالی محرابی: بازتاب معماری مسجد در نقش فرش» اثر مهندس فرزانه فرشید نیک، دکتر رضا افهمی و دکتر حبیب الله آیت اللهی استخراج شده است.