مقایسه طرح و نقش فرشینههای اروپایی با طرح و نقش گلیم ایرانی (از نظر شکلی و محتوایی) را در این مقاله خدمت شما ارائه میدهیم؛در مطلب قبلی به بررسی ابزار، مواد اولیه و فن بافت این دو هنر دستباف پرداختیم و در مطلب بعدی نیز این دو را از منظر رنگ و کاربرد مقایسه خواهیم کرد.
هر چند دست بافتههایی که از دوران هخامنشی در منطقه پازیریک یافت شده نشان دهنده استفاده از نقوش هندسی و غیر هندسی است، اکثر نقوش و طرح ها در گلیمهای ایرانی از دوران هخامنشی تا دوران معاصر هندسی بوده و کمتر از خطوط منحنی در آنها استفاده شده است.
از این دوران تا قبل از ظهور اسلام نقوش روی گلیم ها اکثراً به صورت طرح هایی از گل و گیاه ساده شده و نقوش هندسی کنگره دار بوده و گلیمی با طرح های واقع گرایانه و طبیعت گرایانه روایی به شکلی که در فرشینههای اروپایی مشاهده می کنیم دیده نشده است.
از سایر ممالک نیز بیشترین فرشینههایی که از دوران قبل از میلاد مسیح در دست است، فرشینههایی مصری است که گرچه در مصر بافته شده است اما نقش و نگار آنها نه تنها برگرفته بلکه تقلیدی آشکار از ابریشمینههای ایرانی دوران ساسانی است.
در این بافته ها اگر چه غلبه با نقشهایی از نوع تصویر عقاب و شیر بوده اما عامل دوم آرایش آنها گل و گیاه است که حاشیهها و فاصله بین نقش ها را پر میکند.

فرشینهای که از گورهای اولیه مسیحی در مصر کشف شده است؛ نگاره سوار در این اثر کوچک نمونه آشکاری از تأثیر نقوش ابریشمینههای ساسانی بر فرشینهها است.
در اوایل دوره اسلامی، طرح و نقش گلیم ها از صور انسانی بهرهای نداشتند و در آنها نقوش گیاهی و گلهای ساده شده و بعضاً خیالی و نقشهایی که گاه سادهتر از دوره پیش از اسلام بود به کار می رفت؛ منسوجات معدودی از دوره آل بویه این مطلب را تأیید میکنند.
در دوره سلجوقی (قرن ۵ هجری) اشکال هندسی و خط کوفی و آرایههای گیاهی به همراه نقوش حیوانی معمول می شود که بعضاً یادآور طرح هایی از دوره ساسانی است. بهره گیری از این نقشها و خوشنویسی و نگارههای نجومی در دوره های بعدی نیز رایج بود.
نگارههای دوره تیموری متعلق به سده نهم هجری / پانزدهم میلادی نیز نشان میدهد که دست بافته های ایران دارای نقشهای هندسی از جمله ردیفهای تکراری هشت ضلعیهای آمیخته با ستارههای هشت پر، شکلهای گره مانند و نیز نقشمایههای مشتق از خط کوفی در حاشیه بوده اند.
در دوره صفویان برقرار کردن ارتباط دربار با اروپاییان و همچنین حمایت پادشاهان صفوی از بافندگان و ایجاد کارگاههای بافت در دربار صفوی باعث تولید گلیمهایی بسیار ظریف با کارکرد تجسمی و تزئینی شد و این در حالی است که همزمان با دوره صفویه (قرن شانزدهم و هفدهم میلادی) در اروپا شاهد بافت فرشینههایی هستیم که با نقاشی به رقابت می پرداختند؛ در واقع نقاشان، طراحانِ این فرشینه ها بودند، مانند فرشینه حواریون که طرح آن را رافائل نقاش طراحی کرده است.
در حالی که بافندگان اروپایی سعی در هرچه واقعی تر جلوه دادن طرح های بافته شده در فرشینه ها و خلق اثری سه بعدی داشتند، بافندگان گلیم های ایرانی از طرح های هندسی تخت استفاده کرده و گاهی برای ایجاد عمق در بافته ها رنگهای متضاد را به کار میبردند.
در قرن هجدهم طرح فرشینه ها با سبک جدیدی به نام اسلیمی ظهور کرد و این طرح ها بدون در نظر گرفتن موقعیت زمانی بی شباهت به گلیم هایی با طرحهای اسلیمی که در دوران صفویه بافته میشد نیستند.
در دوران پهلوی بار دیگر بافت گلیمهای تصویری احیا شده و گلیم هایی با طرح هایی از نقاشی ها در کارگاههای بافت وزارت فرهنگ و هنر به دست استادان بزرگ گلیم بافی خلق شد که آنها را میتوان رویکردی به دست بافته های تصویری تجسمی دانست.
در دورانی که ما سعی در بافتن قالیچه هایی با تصاویر واقع گرایانه داشته ایم، در اروپای قرن بیستم شاهد بافت فرشینههایی با طرحهای انتزاعی و تا حد امکان ساده شده بدون سعی در بهره مندی از مناظر و مزايا و با استفاده از فنون جدید بافت و مواد گوناگون برای ایجاد ساختارگرایی در این دست بافته ها هستیم.
و البته در دوران معاصر ایران نیز برخی از استادان به طراحی برای بافت گلیم های نوگرا و پیاده کردن طرح به طور مستقیم بر روی نخ چله به جای نقشه شطرنجی پرداختند و استفاده از این دست بافته ها در تزئینات داخلی ساختمانهای عمومی و جایگزین شدن آنها با نقاشی دیواری در معماری معاصر با طرح انتزاعی و با شیوه های كاملاً جدید، تغییر و تحول عظیمی در زمینه طراحی و بافت گلیم را بشارت میداد.
نوآوریهای هنر معاصر و آزادی و رهایی هنرمندان از قیود و ایجاد سبکهای مختلف این هنر را نیز متأثر ساخته و آن را در زمره هنرهای تجسمی قرار داده است و علت این تغییرات را میتوان تأثیر روابطی دانست که در دوران پهلوی ایرانیان با اروپا داشتهاند.
تکرار و تقارن در گلیم ایرانی و فرشینه اروپایی
با این همه جالب است که در تمامی دوره ها در اكثر گلیم های ایرانی تکرار و تقارن به شکل بارزی نمایان است؛ در واقع تکرار یک نگاره به دور یک ترنج به صورت زنجیری و یا ستونی از مشخصههای بارز در گلیمهای ایرانی است.
نقشهای گلیم، حاصل کنار هم چیدن منظم و متقارن شکلهای هندسی از سه گوش تا هشت گوش هستند.
گروهی از تکرار متقابل و متقارن یک نگاره خاص به شیوه چپ و راست به وجود میآیند و گروهی نیز حاصل تلفیق شکسته چند نگاره متفاوت هستند.
در بعضی از نگاره ها جنبش و نوسان نقشمایهها و خطوط مستقیم و نگارههای کاملاً هندسی و رنگ آمیزی زیبا، بُعد و حجم را جبران میکند.
بافنده ها برای ایجاد تنوع در طرح گلیمها، از تکرار و ترکیب نقوش با یکدیگر استفاده می کنند.
پیوستگی و وحدت عناصر زیاد، ولی پراکنده بوده و القاء کننده مفهومی برتر از مفهوم هر تک نگاره است، به صورتی که گاهی تکرار یک رنگ و یک شکل و یک اندازه نگارهای دیگر به وجود می آورد و این در حالی است که در فرشینههای اروپا ویژگی تکرار و تقارن به شکلی که در گلیم ایرانی آشکار است، به ندرت دیده میشود.
یکی از دلایل نبود تقارن در فرشینه های اروپا را میتوان روایی بودن طرحهای به کار رفته در آن دانست؛ کاربرد تزئینی فرشینه ها به عنوان دیوار آویز کلیساها و قصرها می تواند از دلایل تأثیر گذار بر موضوعات بافته شده باشد.
به طور مثال طرح هایی روایی با موضوعات مذهبی شامل زندگی قدیسان حواریون در کلیساها و همچنین صحنه های شکار و جنگ در قصرها استفاده میشود.
حال آنکه بافندگان گلیمهای ایران به علت کاربردی بودن این دست بافته ها به عنوان زیرانداز همواره طرحهایی را می بافتند که شخص در هر جای گلیم که بنشیند دید کاملی از نقشها داشته باشند؛ البته همانطور که ذکر کردیم در یک مقطع زمانی یعنی دوران صفویه ما شاهد ظهور گلیمهای ریزباف با کارکردی تزئینی نیز هستیم.
نشانهها و نمادها در گلیم ایرانی و فرشینه اروپایی
دامنه طرح ها و رنگهای ساده هندسی تا نقشهای پیچیده در گلیمها، بسیار وسیع است. قدمت بسیاری از نشانه هایی که به طور کلی در گلیم ها به کار رفته مربوط به قرون پیش از اسلام بوده و ریشه آنها به فرشهای تخت باف آسیای مرکزی پیش از اسلام باز می گردد؛گلیم هایی که ریشه آنها در باورهای زندگی شبانی اولیه صحرا نوردان نهفته است.
ظهور اسلام برای بسیاری از تصاویر کهن ممنوعیت هایی را به وجود آورد؛ در اسلام تجسم خداوند نه به شکل کلمه مکتوب و نه به صورت نقش آدمی وجود ندارد، اما یک فرشینه مسیحی ممکن بود خداوند یا حواریون را نشان دهد به طوری که تصاویری از چهره مسیح و مریم مقدس را میتوان بر روی فرشینه هایی که برای پوشاندن دیوارهای کلیسا به کار میرود دید حال آنکه چنین چیزی در گلیم های ایرانی- اسلامی وجود ندارد.
در هنر اسلامی بعضی از اشکال مجازی انسانی و حیوانی مجاز است، لیکن زیر پا انداختن آنها بی احترامی محسوب شده، در نتیجه از کاربرد آنها در گلیم خودداری میشود.
اما بافندگان عشایری که وابستگی زیادی با محیط طبیعی اطرافشان دارند بخش کاملی از یک تصویر واقعی را ارائه نمی دهند و بیشتر از نقشهایی مانند دریاچه، رودخانه، گلها، برگها، درختان، حیوانات اهلی و جانوران وحشی و حشرات استفاده میکنند.
آنها تصاویر اشیا خانگی خود مانند کتری، کوزه، شانه و … را ضمیمه نقشهای سنتی خویش مینمایند.
در اسلام نظریه هنر برای هنر جایگاهی ندارد و در نتیجه گلیم هم کاربرد عملی و هم جنبه تزئینی دارد.
نفوذ و سلطه مذاهب و ادیان و افکار عرفانی یا فلسفه، عمدتاً طراحی گلیم را به نمادگرایی یا ارائه تجریدی طرح و نقش سوق میداده تا به شبیه سازی و طبیعت گرایی.
نقشها از نظر نمادگرایی ممکن است دارای معانی چندگانه ای باشند، مانند درخت زندگی که آشناترین نقش روی گلیم بوده و نقش چشم نظر که برای دفع اثر بد نقشهای دیگری مانند عقرب که بر روی گلیم دیده می شود، به کار رفته است..
در فرشینه ها نیز نمادگرایی دیده می شود. به عنوان مثال تصویری افسانه ای از یک اسب تک شاخ که در اکثر فرشینه های اروپا میتوان مشاهده نمود و نمادی از رستگاری بشر است.
شایان ذکر است این مجموعه مقالات برگرفته از مقاله «بررسی تطبیقی فرشینههای اروپا با گلیم ایران» حاصل تحقیق و بررسیهای دکتر امیر حسین چیت سازیان، دکتر حبیبالله آیت اللهی و درسا سازگار میباشد.