مقالات و مطالب آموزشی

بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصویری دوره قاجار

16 | بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصویری دوره قاجار

حاشيه درفرشهاى تصويرى دوره قاجار در دوره قاجار با رواج گسترده تصاوير، اكثر گونه هنرى، فضاى خود را به تصاوير و بازنمايى آن اختصاص دادند. در اين ميان فرش ـ به دليل شرايط توليد و كاربرد آن – شايد آخرين گونه هنرى اى بود كه تصوير را در خود پذيرفت. هر چند در اين دوره، عموما تصاوير بر متن فرشها ظاهر مى گرديد و همه يا بخشى ازفضاى متن را اشغال میكرد، اما با اين حال اين تصاوير در اختصاص فضا براى حاشيه ها نيز تأثيرگذار بود به نحوى كه طراح و بافنده فرش در پى آن بوده كه حداكثر فضاى ممكن را براى تصاوير در نظر بگيرد تا خودنمايى تصاوير هرچه بيشتر گردد. اين رويكرد باعث میشود كه فرشهايى توليد گردد كه علاوه بر متن، حاشيه هاى معمول و متناسب گذشت هرا نيز نداشته باشند. با مطالعه 79 فرش تصويرى دوره قاجار و با توجه به جايگاهى كه حاشيه در اين فرشها دارد و همچنين رعايت و عدم رعايت اسلوب و قواعد سنتى و معمول طراحی حاشيه و تناسبات رايج آن مى توان حاشيه هاى اين دسته از فرشها را بهگونه زير در هفت گروه دسته بندى كرد.

. 1  حاشيه با تناسبات مرسوم و طرح سنتى

در اين گروه از فرشها حاشيه از يك حاشيه بزرگ و دو حاشيه كوچك – در دو طرف آن – تشكيل يافته و با اسليمی ها، ختايی ها و نقشو نگارهاى رايج فضاى حاشيه طراحى شده است. اين فرشها، علیرغم طرح متن نو و سراسر جديدى كه دارند داراى حاشيه اى ً كاملا سنتى و متداول هستند كه در واقع در حكم شناسنامه فرش عمل می كند و با دقت در طرح و نقش حاشيه می توان از محل بافت فرش مطلع گرديد. در اين فرشها هرچند كه سراسر متن به بازنمايى تصاوير اختصاص يافته، اما همچنان حاشيه ها شكل و شمايل سنتى و اسلوب و قواعد مرسوم را حفظ كرده اند و حاوى طرح و نقش و هويت محل بافت خود هستند. فرشهاى تصاوير 1 و 2 نمونه هايى ازاين گروه هستند.

2 .حاشيه با تناسبات مرسوم و طرح تصويرى

گروهى ازحاشيه هاى فرشهاى تصويرى درعين حال كه قواعد طراحى حاشيه را رعايت كرده اند درست همچون متن، تصاوير را موضوع كار خويش قرار داده اند. اين گروه بهنوبه خوددو دسته می شود، دسته اول حاشيه هايى هستند كه كاملا تصويرى اند و دسته دوم حاشيه هايى كه واجد قاب تصوير هستند. فرش تصوير 3 نمونه اى نفيس از حاشيه هاى كاملا تصويرى است كه تناسبات رايج نيز در آن رعايت شده است. در اين قبيل حاشيه ها كل فضا مملو از تصاوير انسانى و حيوانى است، اما در لابه لاى پيكره ها و تصاوير، طراح آنجا كه مجالى ديده از گل و بوته هاى سنتى نيز استفاده كرده است و رنگ و بوى فرش كرمان را در حاشيه به خوبى گنجانده است. فرش تصوير4 از دسته حاشيه هاى قاب تصويرى است در اينگونه حاشيه ها، قابهايى در حاشيه بزرگ طراحى شده كه حاوى تصاوير شخصيتهاى مختلف و مرتبط با تصاوير متن است. در اين دسته نيز به دليل وجود فاصله بين قابها، فضاى مناسبى براى طراح فراهم مى شود تا از نقش و نگارهاى سنتى در حاشيه استفاده كند.( تصوير4)

3 .حاشيه با تناسبات مرسوم و كتيبه دار

فرشهاى تصويرى كه مضامين ادبيات كهن ايران را موضوع كار خويش قرار داده اند  غالبا داراى چنين حاشيه اى هستند، حاشيه اى داراى تناسبات رايج و كتيبه حاوى اشعار. ( تصوير 5 و 6( كتيبه ها غالبا حاوى ابياتى هستند كه داستان متنفرش را روايت مى كنند. اين كتيبه ها در درون حاشيه بزرگ و حتى حاشيه هاى كوچك، تصوير متن راهمراهى مى كنند. چنين فرشهايى ً عموما شهرباف هستند چرا كه اجراى عمليا تبافت چنين كتيبه هايى مستلزم دقت فراوانى است كه تنها دربافت شهرىيافت مى شود. علاوه بر اين، اساسا چنين فرشهاى گران بهايى، فرش هايى سفارشى بوده اند كه در گارگاه هاى شهرى بر روى دار مى رفته اند. نمونه فاخرى ازاين نوع حاشيه درفرش تصوير5 قابل ملاحظه است. گروه ديگرى از اين حاشيه هاى كتيبه اى مربوط به فرشهاى مشاهير است كه نام شخصيتهاى به تصوير كشيده شده درمتن،در شمسه هايى در حاشيه نوشته شده است كه فرش تصوير 6 نمونهاى ازاين گروه است.

4 .حاشيه سه قسمتى و بدون تناسب

حاشيه هاى اين گروه نيز از سه نوار حاشيه تشكيل شده، اما تناسبات رايج درآنهارعايت نشده است. به گونه اى كه عموما عرض حاشيه بزرگ با عرض حاشيه هاى كوچك به يك اندازه هستند. در اين فرشهاى تصويرى طراح- بافنده به دليل اهميت تصاويرمتن، مقدارى ازفضاى حاشيه را هم به متن اختصاص داده وحاشيه با حفظ تركيب تا حد امكان باريك شده و همچون قابى، متن را دربرگرفته است. درحقيقت طراحان- بافندگان دوره قاجار تا حد امكان از فضاى حاشيه مى كاستند و از اسلوب و تناسب رايج حاشيه عدول مى كردند، اما دست به حذف حاشيه نمىزدند. فرش تصوير7 داراى چنين حاشيه اى است.

Untitled 7 2 | بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصویری دوره قاجار

5 .حاشيه بزرگ و يك حاشيه كوچك

همانطوركه ازنام اين گروه برمى آيد اين فرشها فقط داراى يك حاشيه بزرگ و يك حاشيه كوچك هستند و يك حاشيه كوچك به دلايلى حذف شده كه محتملترين دليل چنين كارى، ايجاد فضاى بيشتر براى متن و تصويرپردازى است (تصوير8).

Untitled 8 2 | بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصویری دوره قاجار

6 .حاشيه بزرگ تك

گروهى از فرشهاى تصويرى دوره قاجار (نظير فرش تصوير 9 )تنها داراى يك حاشيه بزرگ هستند و فضاى حاشيه هاى باريك درمتن ادغام شده است. اين تك حاشيه ها غالبا داراى هويت منطقه بافت خود بوده و مانند قابى پر نقشو نگارهستند كه متن گرانبهايى رادربر گرفته اند.

Untitled 9 1 | بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصویری دوره قاجار

7 .حاشيه كوچك تك

يك حاشيه كوچك، تنها حاشيه اى است كه اين دسته از فرشها دارند،درنتيجه فضاى متن بازترى براى پرداختن به تصوير در اختيار است. طراح- بافنده فرشهاى تصويرى همچنان دست به حذف كامل حاشيه نزده است چرا كه حاشيه را يكى از اصول و قواعد تقسيم فضا در فرش مى داند و در  نهايت حذف، يك حاشيه كوچك رابراى فرش باقى مى گذارد تا متن را در بر بگيرد و باعث بهتر ديده شدن آن نيز گردد (فرش تصوير 10).

Untitled 10 1 | بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصویری دوره قاجار

8 . دوطرف حاشيه

فرش شماره 11 نمونه نادرى است ازفرشهاى تصويرى دوره  قاجار كه تنها در بالا و پايين داراى حاشيه است و ازكل عرض آن براى تصويرپردازى استفاده شده است.

نتيجه گيرى

آغاز دوره قاجار در ايران با شكل گيرى مكتبى هنرى و منحصر به فرد همراه بوده است. مكتبى كه از نوع نگاه شاهان قاجار به هنر و قابليت هاى آن و همچنين پيشرفت هاى فنى و بالا رفتن سطح مراودات و مبادلات ايرانيان با غرب متأثر بوده است. در ادامه  تحول غالب گونه هاى هنرى، فرش نيز مملو ازتصاوير مى شود. ورود تصاوير به فرش گذشته از اين كه كاربرد فرش را از يك كالاى كاربردى به يك كالاى تزئينى و تجسمى تبديل مى كند باعث مى گردد در ساختار كلى و طراحى آن نيز تغييراتى به وجود آيد. درمجموعه فرشهاى تصويرى كه مورد مطالعه قرار گرفت در اختصاص فضا براى حاشيه و نوع طراحى آن شاهد هفت گروه متفاوت هستيم كه فراوانى حاشيه هاى كاملا سنتى با اسلوب و شيوه قديم بيشتر از ساير نمونه هاست. حتى در نمونه هايى كه موضوع متن، يك موضوع  كاملا اقتباسى از تصاوير غربى است باز حاشيه ها با اسلوب، شيوه، قواعد و طراحى كاملا ايرانى شكل يافته اند. به عبارت ديگر طراح- بافنده قاجارى نه به حذف كامل حاشيه دست زده و نه هويت فرش تصويرى را از بين برده است و در فرشى كه موضوع متن آن اقتباسى از يك طرح غربى است نيز حاشيه را فرصتى يافته تا هويت منطقه بافت را درآن نمايان سازد. گروهى از حاشيه ها نيز همگام با متن تصويرى شده اند، اماهمچنان اسكلت سنتى خودرا حفظ نموده اند. در گروه ديگرى از حاشيه ها، كتيبه هايى وجود دارد كه بازگوكننده داستان تصاوير متن است و متن فرش را در بيان موضوع يارى مى رساند و همپاى متن به انتقال مفاهيم مى پردازد. ورود تصاوير به متن فرش باعث مى شود كه طراح- بافنده  فرش براى به دست آوردن فضاى كافى براى بيان مقصود تصويرى خويش، از فضاى حاشيه ها بكاهد و به فضاى متن بيفزايد. اين كاهش دادن فضاى حاشيه ها، در نمونه هايى باعث بى تناسب شدن حاشيه نسبت به متن شده است و در گروه ديگرى باعث حذف يك يا هر دو حاشيه  كوچك گرديده است.

بنابراين مى توان اينگونه نتيجه گرفت كه ورود گسترده تصاوير به فرشهاى قاجارفقط درمتن تأثيرگذار نبوده و به نوبه خود بر حاشيه ها نيز تأثير گذاشته است و موجب كوچكتر شدن فضاى حاشيه ها شده است. امادر عين حال و با وجود تمام اين تأثيرات، حاشيه هاهمچنان محل بروز نقش و نگارهاى اصيل و هويت منطقه بافت فرش بوده و به عنوان اصلى غيرقابل حذف در طراحى و بافت فرشهاى تصويرى دوره قاجار به حساب مى آمده است.

این مطلب برگرفته از مقاله بررسی جایگاه حاشیه در فرش های تصوریری دوره قاجار نوشته ی حجت الله رشادی و دکتر محسن مراثی می باشد.

لازم به ذکر است که مجموعه لم آرت برای شما علاقه مندان به قالیبافی، آموزش های رایگان  تهیه کرده  و در اختیار شما عزیزان قرار داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.